مدح و مرثیۀ امام حسن عسکری علیهالسلام
ای مهر جـهـانپـرور، از مات سـلامالله ای آیـــنـــۀ داور، از مـــات ســــلامالله وی از هـمگـان برتـر، از مات سـلامالله ای زادۀ پــیـغـمـبــر، از مــات سـلامالله فـرمانـدۀ عـالـمهـا، با رایـت هـمعـهـدی فـرزنـد رسـولالله، مـولای ابـاالـمـهـدی در عرش امامی تو، بر چرخ، مداری تو هم بر همه مولایی، هم بر همه یاری تو روشنگر ملک جان، در لیل و نهاری تو در سینۀ هر شیعه، یک سامره داری تو توحـیـدی و قـرآنـی، اسلامی و ایـمـانی خورشیدِ جـمالِ غـیب، در عـالمِ امکانی جان همه خوبان را، در قـالب تن داری اعجـاز مـسیحـایـی هـنگـام سخن داری هر نکته هزاران دُر، در دُرج دهن داری فرمان خداونـدی، بـر سـروِ عـلن داری هم نام حُسن داری، هم روی حسن داری هم خُلق حسن داری، هم خوی حسن داری ای عبدِ خدا سیما، ای حُسنِ خـدا منظر نجـل عــلـی چـارم، ریـحـانۀ پـیـغـمـبـر صلبت صدف طاهر، مهدی است تو را گوهر از وصف همه اولا، از مدح همه برتر هم یازدهم خـورشید، هم یـازدهـم اخـتر هـم یـازدهـم مــولا، هـم یـازدهـم کـوثـر از ماست همه غفـلت، از تو همه آگاهی از ما همه گمراهی، از تو همه همراهی صد قافله دل هر دم، در سامره ات راهی ای داده خداوندت، بر هر دو جهان شاهی حُسنِ صُوَری مولا، رشک قمری مولا نوری بصری مولا، از وهم، سری مولا هر چند تهی دستم، از مهر تو سرشارم دل بر کرمت بستم، رو در حـرمت آرم مهـر تو بـوَد هـستم، مـدح تو بوَد کـارم در خلد تو را جویم، در حشر تو را دارم مائـیـم و ولای تـو، خـاک کـف پـای تو مشمول عـطـای تو، جانها به فـدای تو دردا که گل عمرت، یک لحظه خزانی شد آخر جگرت مسموم، در سنّ جوانی شد هر لحظه ستم بر تو، از دشمنِ جانی شد با پیکـر تـو مدفـون غـمهـای نهانی شد تا لحـظـۀ آخـر هـم، غـم بود طـبـیـب تو پـیـوستـه سـلام مـا بر قـبـر غـریـب تـو پیوسته ستم دیـدی، با عـمر کمت، مولا تا صبح جزا دلهاست دریای غمت، مولا آمد ز بـنیالعبـاس، ظلم و ستـمت، مولا گردید چرا ویـران دیگـر حرمت؟ مولا پیوسته تـو در غـربت، مانند پـدر بودی از جور ستمکاران، در تحتِ نظر بودی باشد که شبی روزی در سامره روی آرم با دیدۀ گریان، رو بـر خاک تو بگـذارم بر قبر تو جای گل، خونابِ جگـر دارم من میثمم و نَـبـوَد، بـا غیـر شما، کـارم هر چند بدم مـولا، از لطف، قـبـولم کن در روز جزا محشور، با آلِ رسولم کن |